جدول جو
جدول جو

معنی نه کشیدن - جستجوی لغت در جدول جو

نه کشیدن(غَ گُ دَ)
خطبطلان کشیدن. (یادداشت مؤلف). رجوع به خط نه شود
لغت نامه دهخدا
نه کشیدن
باطل کردن، توضیح سابقا مرسوم بود که در اوراق (مانند مشق خط نو آموزن و غیره) عدد (9) را درشت در طول کاغذ رقم میکردند یعنی باطل شد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پَ شِ کَ تَ)
حمل کردن دانه کشان کشان از جایی بجای دیگر. کشان بردن دانه، دانه آوردن. دانه رسانیدن. (آنندراج) :
غم مرغان گرفتار ندارد صیاد
مور از رحم مگر دانه به این دام کشد.
(از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(خَ / خِ لَ وَ دَ)
کنایه از قوت نمودن و زور کردن. (برهان) (آنندراج). قوت کردن. زور نمودن. (فرهنگ فارسی معین) ، کنایه از خوشوقت شدن. (انجمن آرای ناصری) ، سینه بر روی زمین مالیدن رفتن را
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ بَ سَ رِ مَ دَ)
تحمل کردن سرزنش دیگران را. توبیخ رسیدن به کسی:
طعنۀ خامی همان صائب ز مردم میکشم
گرچه میریزد شرار از سوز گفتارم چو شمع.
صائب
لغت نامه دهخدا
(خَ پُ تَ / تِ تَ)
بمعنی شانه زدن. (بهار عجم) :
مشاطه گر نه ایم عروسان نغمه را
بر زلف شان چه شانه ز مضراب میکشم.
طالب آملی (از ارمغان آصفی).
، در عنصر دانش بمعنی مضایقه نمودن است. (بهار عجم)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خرنه کشیدن
تصویر خرنه کشیدن
غرش کردن جانوران مانند گربه و ببر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سینه کشیدن
تصویر سینه کشیدن
قوت کردن زور نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آه کشیدن
تصویر آه کشیدن
برآوردن آه از سینه بسبب اندوه حسرت یا غبطه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زه کشیدن
تصویر زه کشیدن
کشیدن زه کمان، سخت جراحت شدن تیر کشیدن عضله ها
فرهنگ لغت هوشیار
رطوبت دیدن، یانم کشیدن سواد کسی. عدم قدرت وی در نیک خواندن نامه ها و کتابها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نم کشیدن
تصویر نم کشیدن
((نَ کِ دَ))
رطوبت دیدن، کنایه از بی اثر شدن، فاقد قدرت شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ته کشیدن
تصویر ته کشیدن
((تَ. کَ دَ))
تمام شدن، به پایان رسیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زه کشیدن
تصویر زه کشیدن
کشیدن زه کمان، سخت شدن جراحت، تیر کشیدن عضلات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سینه کشیدن
تصویر سینه کشیدن
((~. کَ یا کِ دَ))
کنایه از زور نمودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آه کشیدن
تصویر آه کشیدن
Gasp, Groan, Sigh
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آه کشیدن
تصویر آه کشیدن
haleter, gémir, soupirer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از آه کشیدن
تصویر آه کشیدن
หายใจหอบ , คร่ำครวญ , ถอนหายใจ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از آه کشیدن
تصویر آه کشیدن
pumua, kuugua, kupiga shauku
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از آه کشیدن
تصویر آه کشیدن
nefes nefese kalmak, inlemek, iç çekmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از آه کشیدن
تصویر آه کشیدن
헐떡이다 , 신음하다 , 한숨 쉬다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از آه کشیدن
تصویر آه کشیدن
息を呑む , うめく , ため息をつく
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از آه کشیدن
تصویر آه کشیدن
לנשום בכבדות , נהום , נאנח
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از آه کشیدن
تصویر آه کشیدن
हांफना , कराहना , आह भरना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از آه کشیدن
تصویر آه کشیدن
terengah-engah, mengerang, menghela napas
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از آه کشیدن
تصویر آه کشیدن
keuchen, stöhnen, seufzen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آه کشیدن
تصویر آه کشیدن
hijgen, kreunen, zuchten
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از آه کشیدن
تصویر آه کشیدن
jadear, gemir, suspirar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از آه کشیدن
تصویر آه کشیدن
ansimare, gemere, sospirare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از آه کشیدن
تصویر آه کشیدن
ofegar, gemer, suspirar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از آه کشیدن
تصویر آه کشیدن
喘气 , 呻吟 , 叹息
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از آه کشیدن
تصویر آه کشیدن
dyszeć, jęczeć, westchnąć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از آه کشیدن
تصویر آه کشیدن
захоплюватися , стогнати , зітхати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آه کشیدن
تصویر آه کشیدن
задыхаться , стонать , вздыхать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آه کشیدن
تصویر آه کشیدن
হাঁফানো , গা থরথর করা , আঃ ফেলা
دیکشنری فارسی به بنگالی